دانشجو .
| ||
|
یکشبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست گفت یارب از چه خوارم کرده ای؟ بر صلیب عشق دارم کرده ای؟ مرد این بازیچه دیگر نیستم ا ین تو و لیلای تو من نیستم گفت ای دیوانه لیلایت منم در رگت پیدا و پنهانت منم سالها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: شعر ، ، برچسبها: |
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |